کد مطلب:161842 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143

اخبار موهون و ضعیف
و بالجمله فرقی است ظاهر میان اخبار موهونه بی پایه و اخبار ضعیفه به اصطلاح متاخرین از علماء. چه بسیار اخبار ضعیفه به این اصطلاح كه موهون نباشد بلكه به ملاحظه بعضی قراین در نهایت اعتبار است؛ مثل قریب به نصف اخبار كتاب شریف «كافی» و بسیاری از اخبار «من لا یحضره الفقیه» و اخبار كتاب «نهایه» شیخ طوسی كه بی سند است (و در اصطلاح آن را مرسل گویند) و در اعداد ضعیف مندرج است.

و هكذا اخبار كتب بسیاری از معتمدین مثل ابن شهر آشوب و قطب راوندی و ابن طاوس و امثال ایشان كه از فسم ضعاف است و لكن موهون نیست و نقل از آنها در ابواب گذشته، جایز و مورد اذن علماء است و در آن رقم سخنی نیست؛ بلكه سخن در آن اخبار موهونه و كتب غیر معتمده است كه سابقا در میان بود و بزرگان علماء گذشته به آنها اعتناء نكردند و مراجعه ننمودند؛ حتی مثل علامه مجلسی و محدثین عصر او و قبل از او و بعد از او. نه آن است كه آنها را ندیده و بر آن كتب واقف نشده اند. قصه زعفرجنی و عروسی قاسم از نظر ایشان مخفی نشده بود، و هر دو «روضه» كاشفی موجود [1] و دوم در «منتخب» شیخ طریحی كه مشتمل است بر موهون؛ مثل دفن كردن دشمنان جناب عبدالعظیم حسنی را زنده در ری؛ [2] و غیر موهون


كه گاهی علامه مجلسی در «بحارالانوار» از آن رقم می كند به این عبارت كه «دیدم در مؤلفات بعضی از اصحاب» و از آن رقم موهون اعراض فرموده. كه از جمله آنها است قصه عروسی [3] كه قبل از روضه، در هیچ كتابی دیده نشده از عصر شیخ مفید تا آن عصر. كه بحمد الله مؤلفات اخبار ایشان در هر طبقه فعلا موجود و ابدا اسمی از آن كتب برده نشده. چگونه می شود قضیه ای به این عظمت و قصه چنین آشكار محقق و مضبوط باشد، و به نظر تمام این جماعت نرسیده باشد حتی مثل ابن شهر آشوب كه تصریح كرده اند كه هزار جلد كتاب مناقب نزد او بود. و علاوه بر آن كه به مقتضای تمام كتب معتمده سالفه مؤلفه در فن حدیث و انساب و سیر، نتوان برای حضرت سید الشهداء علیه السلام دختر قابل تزویج بی شوهری پیدا كرد كه این قصه قطع نظر از صحت و سقم آن به حسب نقل و قوعش ممكن باشد. و اما قصه زبیده و شهربانو و قاسم ثانی در خاك ری و اطراف آن كه در السنه عوام عوام دائر شده؛ پس آن از خیالات واهیه است كه باید در پشت كتاب «رموز حمزه» [4] و سایر كتاب های مجعوله نوشت. و شواهد كذب بودن آن بسیار است و تمام علمای انساب متفق اند كه قاسم بن الحسن علیه السلام عقب ندارد. بهر حال نظیر این دو قصه در بی پایه ای و اعراض بزرگان فن حدیث از آن زیاد است و از این جهت بروهن و بی پایه ای او افزوده شود.


و اگر علاوه بر این معارضه كند با آنها نقل علماء اخبار به این كه خلاف او را نقل كرده باشند، ایضا بروهن افزوده شود. و اگر علاوه بر آن، مضمون آن خبر بی پایه خلاف امور عادیه باشد و به حسب عادت نشود آنرا باور كرد - مثل آن كه عدد لشكر مخالفین قریب پانصد هزار بود بلكه ششصد هزار سواره ودو كرور [5] پیاده و در آنها مطابق خبر معتبر شامی و حجازی نبود و همه از كوفه بودند و حال آن كه تهیه چنین عسگری برای شداد و نمرود و در مدت طولانی میسر نبود چگونه در ظرف چند روز برای پسر مرجانه كه هنوز استقرار تمام پیدا نكرده بود میسر می شد! مصارف عسگر و جمع آوری مأكول و علوفه دواب و حفظ آن ها نیز به حسب عادت محال است - البته سستی و ضعف به غایت خواهد رسید. و چون این رقم اخبار ضعیفه بی اصل و مأخذ با این اسباب و هن در كتابی جمع شود به جهت بعضی اغراض فاسده مثل اظهار كثرت تتبع و اطلاع و آوردن مطالب تازه و برتری بر مقاتل سابقه، مسائلی برای این مذهب پیدا شود كه نتیجه واضحه و ثمره ظاهر آن وهنی باشد عظیم بر مذهب و ملت جعفریه و سپردن اسباب سخریه و استهزاء و خنده به دست مخالفین و قیاس كردن ایشان سایر احادیث و منقولات امامیه را به اخبار موهونه و قصص كاذبه. تا كار به آنجا رسید كه در كتب خود نوشته اند كه: شیعه، بیت كذب است. و اگر كسی منكر شود، كافی است ایشان را برای اثبات این دعوی، آوردن كتاب «اسرارالشهادة» [6] را به میدان، چه رسد به نظایر آن.


مثلا اگر از بزرگان دین ما بپرسند كه شیخ جلیل علی بن الحسین مسعودی كه از شماست و در عصر كلینی بوده، نهایت مبالغه كه در كشته های حضرت سیدالشهداء علیه السلام كرده در كتاب «اثبات الوصیة» آن است كه گفته: «وروی انه قتل بیده ذلك الیوم ألفاو ثمانمأة» [7] .

پس به نص او هزار و هشتصد تن باشد. و ابن شهر آشوب [8] با آن كثرت كتب و تبحر و اطلاع، و محمد بن ابی طالب چنان كه در «بحار» [9] نقل كرده، عدد را به هزار و نهصد و پنجاه رساندند. و در این كتاب، كه تقریبا هزار سال بعد از مسعودی تألیف شده، مقتولین آن حضرت را به سیصد هزار و كشتگان ابی الفضل را بیست و پنجهزار و از سایرین نیز بیست و پنجهزار رسانده [10] .


حكم این تعارض چیست؟ غیر از اعتراف به كذب صریح بودن ثانی، چاره ندارند. سبحان الله چه غرض در این اغراقات و نقل اكاذیب است! اگر بیان اشجعیت بشریه آن جناب است، اثبات آن مطلب حق، محتاج به تمسك به امثال این اباطیل نیست. اگر در آن روز صد نفر كشته بودند، باز اشجع ناس بودند. سراج منیر و چراغ عالم افروزی كه خداوند منان برای بندگان مهیا فرموده، زیت فتیله و مدد نور آن از عالم غیب و شجره مباركه زیتونه لاشرقیه و لاغریبه خواهد رسید و محتاج به امداد به نفت گندیده سیاه دزدی شده نیست.


[1] روضةالشهداء، كاشفي، تصحيح و حواشي علامه شعراني، ص 321 و 346.

[2] منتخب طريحي، فخرالدين طريحي نجفي، ص 7.

[3] همان، ص 373. موهونات و نقلهاي بي پايه در اين كتاب بسيار است. مثلا ايشان در ص 282 مي گويد «كه سن امام سجاد عليه السلام در روزي كه پدرش به شهادت رسيد 10 سال و يا 11 سال بود»!! كه با هيچ تاريخي سازگار نيست. تاريخ ولادت ايشان را مورخان شيعي و سني نقل كرده اند و تقريبا مسلم است كه قبل از سال چهل هجري بوده است. حال ايشان اين تاريخ را از كجا نقل كرده، خدا مي داند! و از اين قبيل بسيار است. و اكثر نقلهاي نيز با «روي» و يا «قال الرواي» مستند مي شود.

[4] كتابي همانند كتابهاي افسانه اي شاهنامه بوده كه در زمان صفويه، نقالان از روي آن مي خواندند.

[5] يك كرور پانصد هزار نفر است!.

[6] استاد مطهري در مطلبي راجع به «اسرارالشهادة» مي نويسد «سه روز قبل از محرم امسال (1389 قمري) به مناسبت اين كه مي خواستم در اطراف تحريفات در واقعه تاريخي كربلا بحث كنم به وسيله تلفن از آقاي علي اكبر غفاري مدير مؤسسه كتابفروشي صدوق دروغترين كتابهاي مقتل را خواستم. نظر هر دو نفر (استاد و آقاي غفاري) به اسرارالشهادة بود. آقاي غفاري اين كتاب را نداشت و قول داد تهيه كند، اما بعد از دو سه روز تلفن زد كه از هر كتابفروشي خواستم او هم دنبال اين كتاب بود، زيرا مشتري زياد دارد و همه اهل منبر هستند با اين تفاوت كه شما براي انتقاد و آنها براي نقل و استفاده مي خواهند. حماسه حسيني، ج 3، ص 265 پي نوشت.

[7] اتبات الوصية، ص 164.

[8] مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 110.

[9] بحارالانوار، مجلسي، ج 45 - ص 50.

[10] اسرارالشهادة، فاضل دربندي، تحقيق محمد جمعه مادي و عباس ملا عطيه الجمري، ج 3، ص 40 و 41. استاد مطهري پس از نقل كلام مؤلف آورده اند: «اگر فرض كنيم امام در هر ثانيه يك نفر كشته باشد، سيصد هزار نفر، مقدار هشتاد و سه ساعت و بيست دقيقه وقت مي خواهد كه با روز هفتاد و دو ساعت نيز قابل اصلاح نيست؛ و بيست و پنج هزار نفر اگر هر دو نفر در يك ثانيه كشته شود. شش ساعت و پنجاه و شش دقيقه چهل ثانيه وقت مي خواهد. به علاوه جمعيت يك ميليون و ششصد هزار نفر در صحراي كربلا جا نمي گيرد. وسايل و اسبابش از كجا فراهم مي شود؟ آن هم همه از مردم كوفه بودند، از حجاز و شام كسي نبود، خداوند عقلي بدهد» در پي نوشت همان صفحه آورده اند «در اينجا انسان به ياد آن افسانه مي افتد كه يك نفر اغراق گو در بزرگي شهر هرات در يك تاريخي گفت: كه در آن وقت در هرات بيست و يك هزار احمد يك چشم كله پز بود. نظير اينها را درباره «سرو كاشمر» و عدد بني اسرائيل و متقابلا لشگريان فرعون و غيره گفته اند»حماسه حسيني، ج 3، ص 272.